< > خزندگان
 
خزندگان
خزندگان وخصوصیات آن ها
یک شنبه 12 خرداد 1398برچسب:, :: 18:20 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

لطفا خزنده ای که می خواهید راجع به آن بیشتر بدانید را به من بگویید و اطلاعات آن را دریافت نمایید. درقسمت نظرات          

                                                                    



دو شنبه 9 دی 1392برچسب:, :: 10:47 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

سلام بچه ها اگه می خواین میتونید به وبلاگ جدید من بیاید تا من براتون بنر طراحی کنم هر جور پس بیاید:

banerra.loxblog.com

 

 

 



چهار شنبه 24 مهر 1392برچسب:, :: 22:17 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

سلام بچه ها من امروز رفتم موزه ی داراباد خیلی قشنگ بود هم حیوون زنده داشت هم تاکسیدرمی اینم آدرس سایتش:darabadmuseum.ir

راستی اگه کسی لاک پشت گوش قرمز در جایی دید زود به این شماره تلفن ها زنگ بزنه تا تحت حفاظ قرار بگیره:09123137832    09122166139

021-26410067

اینم عکسش

لاک پشت گوشت قرمز



شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 12:9 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       



شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 8:40 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

جکوی عنکبوتی ایرانی (نام علمی: Agamura persica) نوعی جکو است که در نواحی بیابانی و نیمه بیابانی، در دشت‌های خشک، تپه‌ها، دامنه‌ها و شن‌زارهای ایران، پاکستان و افغانستان زندگی می‌کند.اندام‌های حرکتی باریک، دم استوانه‌ای و نازک که قطر آن پس از قسمت قاعده‌ای ناگهان کاهش می‌یابد، مردمک چشم عمودی.

جکوی پلنگی (نام علمی: Eublepharis macularius) نوعی مارمولک از تیره جکو است که در مناطق نیمه بیابانی، کوهپایه‌ها در نواحی بیابانی نیمه خشک، در دشت‌های تپه‌ای سنگلاخی با خاکهای رسی دارای پوشش گیاهی اندک پراکنده بیشتر از نو بوته‌ای در ایران، افغانستان، پاکستان، هند یافت می‌شود.رنگ بالغ‌ها در پشت زرد تا خاکستری بنفش کم‌رنگ گاهی قهوه‌ای تیره، بیشتر آمیخته با صورتی، همراه با نقاط آبی سیاه که در برخی پراکنده و مجزا و در برخی پیوسته که طرح شبکه‌ای را به وجود می‌آورند. طول خزنده بدون دم ۱۶۰ میلی‌متر و دم ۹۰ میلی‌متر است.

جکوی انگشت باریک (نام علمی: Cyrtopodion heterocercum) (به انگلیسی: Thin Toed Gecko)‏ نوعی مارمولک از تیره جکو است که در نواحی معتدل یا نیمه بیابانی، در کوه‌های کم ارتفاع، دامنه‌ها، با پوشش گیاهی فراوان یا اندک، و نیز خانه‌ها، بناهای متروکه و باغ‌ها زندگی می‌کنند.زیر گونه C.h.heterocercum تنها در ایران پراکندگی دارد. گزارش دو نمونه از همدان و کرمانشاه و دو نمونه از تخت جمشید وجود دارد، ولی تاکنون پراکندگی آن فقط از کرمانشاه (رستگار پویانی ۱۳۶۹) و همدان که محل نمونه تیپیک آن می‌باشد، تایید شده است. زیر گونه C.h.mardinense از جنوب شرقی ترکیه و عراق گزارش شده‌است.

جکوی کوتوله بختیاری (نام علمی: tropiocolotes persicus bakhtiari) (به انگلیسی: bakhtiari dwarf gecko)‏ نوعی مارمولک از تیره جکو است که در نواحی نیمه بیابانی، در کوه‌ها، دامنه‌ها یا کوهپایه‌ها در ارتفاع ۶۰۰ تا ۷۰۰ متری، با پوشش گیاهی اندک و پراکنده بوته‌ای یا درختچه‌ای زندگی می‌کنند.

محل زندگی این گونه در بین مسجد سلیمان و سرگچ واقع در استان خوزستان می‌باشد. این محل در دامنه‌های غربی زاگرس (ارتفاع ۶۰۰ تا ۷۰۰ متری) در شمال شرقی شهرستان مسجد سلیمان واقع است.

جکوی انگشت باریک ترکمن (نام علمی: 'Eublepharis turcmenicus') نوعی جکو است که در مناطق نیمه بیابانی، کوهپایه‌ها در سراشیبی‌ها و تپه‌های سنگلاخی با پوشش گیاهی درختی یا بوته‌ای پراکنده در کپه داغترکمنستان و بخشی از شمال‌غربی ایران یافت می‌شود.طول مارمولک ۱۳۰ میلی‌متر دم ۸۰ میلی‌متر است. رنگ قسمت پشتی سفید مایل به صورتی یا زرد، همراه با نقاط قهوه‌ای تیره گرد تا مربعی است.جکوهای جوان حدود یک تا دو سالگی بالغ می‌شوند

جکوی انگشت‌برگی کرمانشاهی (نام علمی: asaccus kermanshahensis) (به انگلیسی: kermanshah leaf toed gecko)‏ نوعی مارمولک از تیره جکو است که در کوه‌های زاگرس در شکاف‌های صخره‌ای و غارهای کوچک. زندگی می‌کنند.این گونه برای نخستین بار به وسیله رستگار پویانی و در سال ۱۹۹۶ در استان کرمانشاه، ناحیه میان راهان واقع در ۴۰ کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه، جمع آوری، شناسایی و توصیف گردید، و تنها یک نمونه ماده و دو نمونه نر به دست آمده است.

جکوی انگشت کوتاه خاورمیانه (نام علمی: 'stenodactylus doriae') گونه‌ای جکو است که در نواحی بیابانی یا ساحلی خشک، در تپه‌های شنی کوچک با پوشش گیاهی بوته‌ای پراکنده و اندک و در کشورهای ایران، عراق، عربستان، امارات، عمان، اردن زندگی می‌کند.

جکوی انگشت کوتاه ایرانی (نام علمی: Stenodactylus affinis') گونه‌ای جکو است که در ایران (شمال‌شرقی استان خوزستان و جنوب استان فارس) و عراق زندگی می‌کنداندازه متوسط از پوزه تا مقعد تا ۶۰ میلی متر می‌رسدو طول دم تا ۲۹ میلی متر می‌باشدنواحی کویری خشک، در نواحی دشتی شنی یا رسوب‌دار با پوشش گیاهی کم و یا در مناطق زراعی



یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:20 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

گِکو (به انگلیسی: Gecko)‏ موتور طرح‌بندی آزاد و متن‌باز است که در بسیاری از برنامه‌هایی که توسط بنیاد موزیلا و شرکت موزیلا توسعه یافته (مانند مرورگر وب فایرفاکس) و پروژه‌های نرم‌افزاری متن‌باز دیگر به‌کاررفته‌است

پلنگ گکو، (Eublepharis macularius)، اسیر نژاد در ایالات متحده بیش از 30 سال بوده است و یکی از مارمولک ها اغلب نگه داشته است. این saurians مقاوم در انواع رنگ، طرح و اندازه می آیند. این گونه بزرگ برای خانه است. تصور کنید یک مارمولک است که می تواند صدا ادا کردن و شستن چشم با زبان خود را با سهولت. یک دایناسور دوستانه در این بسته کوچک وجود دارد.

اندازه

جوجه اندازه گیری 3 تا 4 اینچ طول دارد. زنان بالغ به طور معمول 7 تا 8 اینچ، و مرد 8 تا 10 اینچ است. برخی از مردان از تبار خونی غول فوق العاده رسیدن به نزدیک به یک پا و وزن بیش از 160 گرم است.

Caging

10 - به خانه های آکواریوم 20 گالن یک یا دو geckos پلنگ از جانور تازه متولد شده به اندازه بزرگسالان است. مخازن بزرگتر تمایل دارند به علت geckos به ولگرد دور از حرارت مناسب خود و پنهان کردن جعبه. اگر چه دید کاهش می یابد، بسیاری از مردم با استفاده از جعبه ذخیره سازی پلاستیک به عنوان مسکن. هر قفس که شما انتخاب می کنید باید حداقل 1 پا بلند است. مطمئن باشید به بالای صفحه نمایش های امن در قفس مارمولک خانگی خود را که یک لامپ را حمایت، ارائه تهویه خوب و نگه داشتن گربه های پر دردسر.

یک جعبه پر از پنهان با خزه مرطوب و ورمیکولیت مورد نیاز است، بنابراین شما پلنگ مارمولک می توانید پوست خود را به درستی ریختن. این محیط امن نیز برای تخم مرغ تخمگذار اگر شما در geckos پرورش طرح مورد نیاز است.

نورپردازی و دما

بهترین راه برای گرم کردن خود را پلنگ مارمولک است با استفاده از یک پد گرم undertank یا نوار. این در هر فروشگاه حیوان خانگی یا آنلاین در دسترس هستند. حرارت یک پایان قفس ضروری است. این اجازه می دهد تا برای تنوع درجه حرارت که مارمولک شما نیاز است. سنگ حرارتی تمایل به تبدیل شدن به خیلی داغ برای geckos پلنگ و باید با توجه به خطر سوختگی اجتناب شود.

برای مشاهده، نور کم توان ساده را می توان در بالای سر در بالای قفس روی صفحه نمایش قرار می گیرد و در سمت چپ 12 ساعت در روز است.

درجه حرارت ایده آل در جعبه پنهان 86 تا 90 درجه فارنهایت در همه زمان ها است. دمای هوای اتاق در آنها قرار دارد باید بالاتر از 73 درجه باشد.

لایه

روزنامه شن نخود، چمن مصنوعی، سنگ های صاف یا هیچ کفپوش OK هستند. پلنگ مارمولک جوان یا ناتوان ممکن است شن و ماسه و یا محصولات ریز ذرات در کف قفس مصرف، و این می تواند به نهفتگی روده منجر شود.

غذا

حشرات زنده هستند باید برای مارمولک خانگی خود؛ آنها را گیاهان یا سبزیجات بخورند. بهترین آیتم ها برای استفاده می باشد mealworms یا جیرجیرک، اما شما می توانید حیوان خانگی خود را یک بار در هفته به waxworms یا superworms های درمان اگر شما می خواهید. ما به طور منظم mealworms (Tenebrio گرامی می دارند) را بدون مسائل بهداشتی از سال 1978 استفاده کرده اند.

حشرات باید یک رژیم غذایی مغذی پودر به مدت حداقل 12 ساعت قبل از اینکه به خود پلنگ مارمولک تغذیه داده شده است. این فرآیند به نام "بارگذاری روده،" و آن است که بسیار مهم برای سلامت حیوان خانگی خود را. جوجه یا گراز خمیر در همه فروشگاه های خوراک در دسترس است، و چندین رژیم غذایی خوب تجاری در دسترس هستند برای این منظور، و همچنین. به سادگی با یک تکه از سیب زمینی به عنوان یک منبع آب عمل حشرات در یک وان از رژیم غذایی روده بار.

پاسداران می توانند دو حشرات با اندازه مناسب برای هر اینچ از طول کل پلنگ مارمولک هر روز دیگر ارائه دهد. بنابراین، یک مارمولک 4 اینچ هشت mealworms سه تا چهار بار در هفته دریافت خواهید کرد

اب

یک ظرف آب کم عمق با آب تازه باید در تمام اوقات در دسترس باشد. آن را نیز باید پایدار باشد، به طوری که آن را نمی تواند ریخته شود. بستر قفس را باید خشک نگه داشته، بنابراین مراقب باشید در مورد نشت می باشد. اطمینان حاصل کنید که geckos جوان و بالغ پلنگ به راحتی می توانید از ظرف استفاده می کنید صعود. قطره ویتامین باید به آب اضافه نمی شود.



سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:30 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

ایگوانا (به انگلیسی: Iguana)‏ یک جنس (خانواده ایگوانیدایه) از مارمولک است که زیستگاه آن نواحی استوایی مرکزی و جنوبی قاره آمریکا و حوزه دریای کارائیب است.
جنس ایگوانا شامل دو گونه است، ایگوانای سبز که گاهی چون حیوان خانگی نیز نگهداری می‌شود و دیگری ایگوانای آنتیل کوچک (
جزایر آنتیل) است که (به علت تخریب زیستگاه) در خطر انقراض قرار دارد.
نام ایگوانا از واژه اسپانیایی ایوانا گرفته شده‌است. گونه‌های کمیابی از این جانور در جزایر
گالاپاگوس زندگی می‌کنند.
همه ساله نام تعدادی از گونه‌های ایگوانا در فهرست قرمز
اتحادیه بین‌المللی حفاظت از محیط زیست منتشر می‌شود.

هر دو گونه ایگوانا ( سبز و آنتیل کوچک) دارای غبغب هستند، ردیفی از خار روی پشت خود تا دم دارند.
ایگواناها در روی فرق سر خود (پدیده‌ای به نام) چشم سوم دارند.
ایگواناها بینایی بسیار خوبی دارند، توانایی دیدن شکل‌ها،
سایه‌ها، رنگ‌ها و حرکت را در فواصل زیاد دارند.
ایگواناها برای راه‌روی از میان
جنگلهای شلوغ و همچنین برای یافتن غذا از چشمهای خود نهایت استفاده را می‌برند. آنها برای برقراری ارتباط با هم‌نوعان خود سیگنالهای قابل مشاهده ارسال می‌کنند.

ایگواناها به محرکهای رنگی مانند نارنجی، زرد، صورتی و به ندرت آبی به عنوان ماده غذایی پاسخ می‌دهند.



جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:55 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

ویژه نامه وبلاگ دوزیستان



ادامه مطلب ...


شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:22 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

دایناسورها، (به انگلیسی: dinosaur)‏ گروهی از خزندگان مهره‌داری بودند که برای بیش از ۱۶۰ میلیون سال حاکم اکوسیستم‌های زمین بودند. قبل از دورهٔ تریاس (حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش) تا آخر دورهٔ کرتاسه (حدود ۶۵ میلیون سال پیش) بیش‌تر آن‌ها در رویداد انقراض دوران سوم کرتاسه منقرض شدند.

بررسی بازمانده‌های نیاپرنده (آرکئوپتریکس) در ۱۸۶۱ نشان دهندهٔ یک رابطه بین دایناسورها و پرندگان است. صرف نظر از حضور اثرهای سنگواره شده، نیاپرنده خیلی مانند کامپسوناتوس (دایناسور درنده کوچک) است.

 تحقیقاتی که حدود سال ۱۹۷۰ انجام شد نشان می‌دهد دایناسورهای ددپا به احتمال زیاد نیاکان پرندگان هستند؛ در واقع، بسیاری از دیرین‌شناسان پرندگان را مانند دایناسورهای بازمانده درنظر می‌گیرند و بر این باورند که دایناسورها و پرندگان باید با هم زیر یک ردهٔ زیست‌شناسی قرار داده شوند. امروزه ۱۰۰۰۰ گونه از پرندگان به این گروه تعلق دارند.

حدوداً نیمهٔ نخست قرن ۲۰ دانشمندان دایناسورها را جانورانی تنبل، خنگ و خون‌سرد در نظر می‌گرفتند. با این وجود تحقیقات گسترده‌ای در سال ۱۹۷۰ انجام شد این نظریه را پشتیبانی می‌کند که آنها حیواناتی با دگرگونی‌های بدنی زیاد بودند و اغلب خود را با واکنش‌های متقابل اجتماعی سازگار می‌کردند. مدرکی از پرندگانی مربوط به دسته ددپایان شدیداً این تغییر نظریه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

از زمانی که اولین فسیل‌های دایناسور در سده نوزدهم شناخته شدند اسکلت آن‌ها زیبنده موزه‌ها در سراسر دنیا شده‌اند و دایناسورها یک بخش از فرهنگ جهانی شده‌اند و میان بچه‌ها و بزرگسال‌ها باقی خواهند ماند. آنها در پرفروش ترین کتاب‌ها و فیلم‌ها (مثلاً پارک ژوراسیک)، چهره بوده‌اند و هر یافته تازه‌ای از دایناسورها از رسانه‌ها پوشش داده می‌شوند.

بعضی اوقات به طور غیررسمی هرگونه خزندهٔ ما قبل تاریخ نظیر دیمترودون، پتروسور بالدار و ایکتیوسور آبزی، پلسیوسارو و موساسور را نیز دایناسور می‌نامند در حالی که در معنای دقیق کلمه هیچیک از جانوران یادشده دایناسور نیستند.

از آنجا که پستانداران در مقایسه‏ با خزندگان امروزی هوشیارتر و فعال‌ترند، این پرسش پیش می‌آید که چرا آن‌ها برای مبارزه‌جویی با دایناسورها زودتر از این به مناطق تحت فرمانروایی دایناسورها نیامدند. یکی از دلایل محتمل آنست که خود دایناسورها فعال، هوشیار و خونگرم‏ بوده‌اند. وضع خاص بدن دایناسورها حاکی از چابکی آن‌هاست، استخوان‌های آنها در مقایسه با استخوان‌های چهارپایان خونگرم و خونسرد امروزی، دارای مجراهایی است‏ که نشان‌دهندهٔ خونگرمی آن‌هاست، و سنگواره‌هایی که نسبت شکارچی به شکار را نشان‏ می‌دهد، از این حکایت می‌کند که دایناسورها، هم‌چون پستانداران خونگرم و برخلاف‏ خزندگان خونسرد به مقادیر زیادی غذا نیاز داشته‌اند.

 اگر دایناسورها خونگرم بوده باشند، این موضوع به توضیح چیرگی درازمدت‏ آنها کمک می‌کند. دایناسورها بزرگتر از پستانداران همزمان خود بوده‌اند؛ حتی بچه‏ دایناسورهایی که تازه از تخم خارج می‌شدند از بیشتر پستانداران بزرگتر بوده‌اند. واضح است که پستانداران نقش جانوران کوچک و دایناسورها نقش جانوران بزرگ‏ را ایفا می‌کردند. حتی هنگامی که انقراض‌های مکرر گوناگون دایناسورها را کاهش‏ داد، دایناسورهای بازمانده هنوز هم بزرگتر از پستانداران بودند و قادر بودند که‏ موقعیت خود را حفظ کنند و آن دودمان‌های اصلی را فراهم آورند که تکامل دوباره‏ از آن‌ها جانوران بزرگ را به‌وجود می‌آورد.

 هنگامی که دایناسورها از میان رفتند، پستانداران به داخل مناطق مسکونی خالی‏ راه یافتند تا به نوبهٔ خود بر محیط خشکی چیرگی یابند.

طبقه‌بندی دایناسوریا رسماً در سال ۱۸۴۲ توسط دیرین‌شناس انگلیسی ریچارد اوون[پ ۵] نامیده شده بود، که برای اشاره کردن به «تبار جدا یا از زیرراسته خزندگان سوسماری» استفاده کرد، در نتیجه در انگلستان و سراسر دنیا به رسمیت شناخته شد.[۶] این اصطلاح از کلمهٔ یونانی δεινός (دنیوس به معنی وحشت‌ناک، نیرومند یا شگفت‌انگیز) و کلمهٔ یونانی σαύρα (سورا به معنی مارمولک یا حیوان خزنده) مشتق شده‌است.

 با این وجود نام طبقه‌بندی اغلب به دندان، چنگال‌های و دیگر مشخصات ترسناک دایناسورها اشاره دارد، ریچارد اوون صرفاً قصد داشته به اندازه و عظمتشان برگردان کند. در زبان عامیانه انگلستان دایناسور بعضی اوقات برای شرح دادن کهنه یا ناموفق بودن یک چیزی یا شخصی، بکار گرفته می‌شود با وجود این‌که دایناسورها ۱۶۰ میلیون سال روی کرهٔ زمین حکومت می‌کردند و فراوانی و تنوع آن‌ها و تنوع وارثانشان (پرندگان) زیاد بوده‌است. این کاربرد تا موقعی که دایناسورها به عنوان موجوداتی خون‌سرد و تنبل تلقی می‌شدند متداول شد.

بعضی از دایناسورها گوشتخوار بودند. اما بیشتر دایناسورها گیاهخوار بودند. در هر زنجیرهٔ غذایی، باید موجودات زنده بیشتری در سطح‌های پایین تر زنجیره غذایی وجود داشته باشد وگرنه انتقال انرژی غذا کافی نخواهد بود. شمار زیادی از گیاهان (تولید کنندگان یا آنها که خودبخود تغذیه می‌کنند) غذای تعداد کمتری از گیاهخواران (مصرف کنندگان اولیه نامیده می‌شوند) را تأمین می‌کنند. این گیاهخواران به وسیله تعداد کمتری از گوشتخواران (مصرف کنندگان ثانویه نامیده می‌شوند) خورده می‌شوند. برای مثال صدها جریب گیاه لازم بوده تا گروه کوچکی از تریکراتوپ‌ها تغذیه شوند. این گروه تریکراتوپ‌ها می‌توانستند غذای تنها یک تی رکس را تأمین کنند تا تی رکس به زندگیش ادامه دهد. اگر شما به انواع دایناسورها نگاه کنید، می‌بینید که ۶۵ درصد دایناسورها گیاهخوار بودند و تنها ۳۵ درصد آنها گوشتخوار بودند. اگر به فسیل‌های پیدا شده هم نگاه کنید می‌بینید که درصد گیاهخواران حتی بیش از این افزایش می‌یابد. چون که فسیل‌های زیادی از بعضی از دایناسورهای گیاهخوار پیدا شده. برای مثال بیش از صد فسیل پروتوسراتوپ‌ها پیدا شده، در حالی که در مقابل تنها چند فسیل تی رکس پیدا شده‌است

هنگامی که در یک جامعه تعداد گوشتخواران افزایش می‌یابد، آنها تعداد بیشتر و بیشتری از گیاهخواران را می‌خورند و جمعیت گیاهخواران کاهش می‌یابد. پس برای گوشتخواران سخت تر و سخت تر می‌شود تا گیاهخوارانی پیدا کنند و بخورند و در نتیجه تعداد گوشتخواران به ناچار کاهش پیدا می‌کند. به خاطر همین جمعیت گوشتخواران و گیاهخواران در حالت تعادل نسبتاً باثباتی می‌ماند. چون که اگر جمعیت گیاهخواران کاهش یابد، جمعیت گوشتخواران را هم محدود می‌کند. تعادل مشابهی بین گیاهان و گیاهخواران نیز وجود دارد. یعنی اگر میزان گیاهان کاهش یابد تعداد گیاهخواران نیز کاهش می‌یابد

گیاه‌خواران معمولاً دندان‌های کند و بی نوکی دارند که برای کندن گیاهان (برگ‌ها، شاخه‌های کوچک و...) مناسب است. همچنین بعضی‌ها دندان‌های تخت و صافی دارند که برای خرد و آسیاب کردن فیبرهای گیاهی سخت مناسب است. بسیاری از گیاهخواران هم یک کیسه لب دارند که می‌توانند برای مدتی غذا را در آن ذخیره کنند. گیاهخواران معمولاً باید نسبت به گوشتخواران حجم خیلی بزرگ تری از مواد غذایی را بخورند تا همان مقدار کالری را به دست آورند (چون که برگ‌ها، شاخه‌های کوچک و ریشه‌ها کالری کمتری دارند. گیاهخواران معمولاً دستگاه‌های گوارش بزرگ‌تری هم نسبت به گوشتخواران دارند. در بعضی از دایناسورها سنگها (که گاسترولیت نامیده می‌شود) به خرد کردن فیبرها در احشا کمک می‌کرد. بعضی از انکیلوسوروس‌ها حتی محل‌های تخمیر (مثل اتاقک‌هایی) داشتند که فیبرهای گیاهی در آنها تجزیه می‌شد. تنها راه دقیق برای فهمیدن این که کدام گیاهان را کدام دایناسوری می‌خورده، پیدا کردن بقایای معده فسیل شده یا مدفوع فسیل شده دایناسور است که در آن مواد گیاهی گوارده یافت می‌شود. اما باقی مانده‌های معده فسیل شده بی نهایت نادر پیدا می‌شود و به سختی می‌توان فهمید مدفوع پیدا شده هم مال کدام دایناسور است. با این محدودیت‌ها نوع غذای یک دایناسور را تنها می‌توان بر اساس نوع دندان‌هایی که دایناسور داشته (می‌توانسته مواد گیاهی سخت یا نرم را بخورد)، محلی که در آن زندگی می‌کرده (آب و هوا و محل سکونت و... آن چه بوده که معمولاً شناخته شده نیست) و این که کدام گیاهان در طول دوره زمانی ویژه‌ای در آن حوالی بودند، فهمید. احتمال دارد که در طول دوره مزوزوییک گیاهانی شامل سرخسها، سرخس‌های نخلی، دم اسبی‌ها، سرخس‌های تخم ریز، درخت معبد و خزه‌ها بیشتر وجود داشته‌اند. بنابراین دایناسورها در دوره میان‌زیستی بیشتر از این گیاهان تغذیه می‌کردند. گیاهان گلدار هم در طول دوره کرتاسه تکامل پیدا کرده و به وجود آمده‌اند

گوشتخواران یا ددپایان نیاز داشتند تا راهی برای به دست آوردن گوشت پیدا کنند. دایناسورهای گوشتخوار معمولاً پاهای قوی بلندی داشتند که با استفاده از آنها می‌توانستند سریع بدوند تا شکارشان را به چنگ آورند. آنها همچنین به فک‌های قوی بزرگ و دندان‌های تیز و چنگال‌های مرگبار نیاز داشتند تا بتوانند شکارشان را پاره پاره کنند و بکشند. دید خوب، حس بویایی تیز و یک مغز بزرگ برای این که استراتژی‌های شکار را طرح ریزی کنند هم خیلی برای شکار موفق مهم بوده. بسیاری از گوشتخواران (مثل دینوینچاس، سئولوفیزیس و لوکیراپتیور) ممکن است به شکل گله‌ای شکار می‌کرده‌اند. به طوری که همکاری جمعی برای یک شکار خوب لازم بوده. حیواناتی که در درجه اول لاشخورند (حیواناتی که گوشت می‌خورند بدون این که خودشان حیوانی را بکشند) برای دریدن گوشت و شکستن استخوان‌ها برای به دست آوردن مغز مغذی استخوان به دندان‌های خیلی تیز و فک‌های قوی نیاز داشتند. البته بیشتر گوشتخواران اگر فرصتی دست دهد لاشخورند. بعضی از دایناسورها ماهی‌خوار بودند که شامل باریولینکس و ساچومیماس می‌شوند. بعضی از دایناسورها ممکن است حتی همنوع خوار بوده‌اند و همنوع خودشان را می‌خورده‌اند

تنها چند دایناسور شناخته شده همه چیزخوار بوده‌اند (یعنی هم گیاهان و هم جانوران را می‌خورده‌اند). بعضی مثال‌ها از همه چیزخوارها ارنیتومیماس و اویرپتور هستند که گیاهان، تخم‌ها، حشرات و... را می‌خوردند. همچنین بیشتر گیاهخواران، همه چیزخوار اتفاقی بودند. چون که موقعی که گیاهان را می‌خوردند تعداد خیلی زیادی از حشرات و جانوران کوچک را هم می‌بلعیدند

گالیمیماس دایناسور اورنیتومیمید بوده‌است که ذرات ریز غذای الک شده (مثل سخت پوستان ریز) را می‌خورده. یعنی با استفاده از صفحات شانه مانند در دهانش از لجن و گل و لای و آب رودها این جانداران را می‌گرفته

راه‌های خیلی متفاوتی برای مطالعه نوع تغذیه دایناسورها وجود دارد که شامل این هاست

۱. مدفوع فسیل شده: مدفوع فسیل شده به تشخیص رفتارهای غذایی دایناسور کمک می‌کند. اخیراً در کانادا یک مدفوع بزرگ پیدا شده که شاید به یک تی رکس تعلق داشته باشد. مدفوع، استخوان‌های خرد شده در خود دارد که نشان می‌دهد که تی رکس استخوان‌های شکارش را خرد می‌کرده و همه چیزها را کامل نمی‌بلعیده.

۲. مواد فسیل شده داخل معده: این مواد خیلی به ندرت پیدا می‌شود. اما بعضی چیزها پیدا می‌شوند. از جمله محتوای معده یک باریولینکس که موجوداتی در مقیاس ماهی و سینوسوروپتریکس، یک دایناسور پرنده مانند در خود دارد. این دایناسور تنها دایناسوری است که معده اش بخش‌های بدن یک پستاندار کوچک ناشناخته را در خود دارد.

۲. دندان‌ها: ساختمان دندان یک دایناسور هم به ما می‌گوید که دایناسور چه غذایی می‌خورده. گوشتخواران به دندان‌های تیز برای دریدن و فروکردن یا به دندان‌های قوی برای خرد کردن جانوران نیاز داشته‌اند. گیاهخواران دندان‌هایی داشته‌اند که با آنها می‌توانسته‌اند برگ‌ها و شاخه‌های کوچک را بکنند و بجوند.

۳. گاسترولیت‌ها: سنگ‌های سنگدان‌ها (که به گوارش یاری می‌رساند) همراه با فسیل‌های بعضی از دایناسورها پیدا شده‌اند. این سنگ‌ها اطلاعاتی درباره تغذیه دایناسورها می‌دهند.

۴. قطر شکم: اندازه احشاء هم نشانه نوع تغذیه است. گیاهخواران بزرگ به مقدار زیادی کالری نیاز داشتند تا وزنشان را حفظ کنند. برای به دست آوردن انرژی بسیار زیاد از مواد گیاهی، باید مقدار خیلی زیادی از گیاهان را می‌گواردند. برای این کار باید دستگاه گوارشی بزرگی در بدنشان وجود می‌داشته

. تیرانوسوروس رکس:ازددپایان یا دایناسورهای چهار پا بود. ۲. دیپلودوکوس:از سوسمارپایان یا دایناسورهای پا سوسماری بود. ۳. سه‌شاخ‌چهره:ازجمله دایناسورهای شاخ‌دار بود. ۴. استگوسور: جانوری با پشت برآمده و سقف شیروانی بود.

بازسازی چگونگی رفتار دایناسورها معمولاً بر اساس سنگواره‌های یافته شده، محیط زیست، شبیه‌سازیهای زیست‌مکانیکی که توسط رایانه انجام می‌گیرند و نیز مقایسه با گونههای مدرن صورت می‌گیرد. بنابراین بسیاری از نظریه‌های کنونی در رابطه با رفتارشناسی دایناسورها براساس فرضیه‌هایی است که ممکن است برای مدتی طولانی موضوعی برای مباحثه و انتقاد باقی بمانند. با این وجود، گمان می‌رود که بعضی رفتارها که در برخی سوسمارها و پرندگان (که بیش‌ترین خویشاوندی را نسبت به دایناسورها دارند) مشترک است، در دایناسورها نیز رواج داشته‌است.

اولین اثبات زندگی گلهای دایناسورها در سال ۱۸۷۸ در بلژیک رخ داد. به نظر می‌رسید ۳۱ ایگوانودون در یک فروریزی زمین فرورفته و غرق شده باشند. سپس مرگ‌هایی توده‌ای در چند جایگاه دیگر نیز کشف شد.
بر اساس این کشفیات و نیز فسیل‌هایی یافته شده، دانش‌مندان به این نتیجه رسیدند که زندگی گروهی در بسیاری از گونه‌های دایناسور رایج بوده‌است

کشف لانه‌های مایاسورها در مونتانا در سال ۱۹۷۸ نشان داد که مراقبت از نوزادان در راستهٔ پرنده‌پایان[پ ۷] فقط تا زمان باز شدن تخم‌ها نیست. شواهد دیگری نشان می‌دادند که چنین رفتاری در بعضی دایناسورهای دوران کرتاسه نیز همچون سالتازوروس وجود داشت و آن‌ها همچون پنگوئنها کلنیهای عظیمی برای لانه‌سازی تشکیل می‌داد

با وجود این که دانسته‌های امروز ما در این مبحث ناچیز هستند، ولی به نظر می‌رسد شاخ‌های برخی از دایناسورها همچون ددپایان احتمالاً به علت شکنندگی خود نه به عنوان وسیلهٔ دفاع، بلکه به عوان وسیلهٔ زورآزمایی در نرها استفاده می‌شدند

با توجه به فسیل‌های یافت شده، گمان می‌رود که هیچ‌کدام از دایناسورها حفار نبود، و فقط تعداد کمی از آن‌ها می‌توانستند از درخت بالا بروند. از آن‌جا که روند تکاملی پستانداران در دورهٔ نوزیستی به پیدایش جاندارانی حفار و بالارونده انجامید، نبود شواهدی بر وجود دایناسورهایی با چنین خصوصیاتی تعجب‌برانگیز است.

درک درستی از چگونگی جابه‌جایی دایناسورها درواقع کلیدی برای مدل‌سازی از رفتار آن‌ها می‌باشد. روش بیومکانیک اطلاعات مفیدی را در اختیار ما می‌گذارد، به طور مثال می‌تواند بر اساس نیروی ماهیچه‌ها و نیروی وزن بر ساختار اسکلت سرعت حرکت جاندار را مشخص کند، و یا این که آیا ددپایان بزرگ برای جلوگیری از آسیب‌دیدگی به هنگام دنبال کردن شکار، سرعت خود را کم می‌کردند یا نه

هم‌زمان با دایناسورها خزندههایی می‌زیستند که اغلب توسط فیلم‌ها و داستان‌ها دایناسور شناخته شده‌اند، با این حال از لحاظ علمی چنین نیست. معروف‌ترین آن‌ها عبارت اند از پتروسورها و پلسیوسورها، از جمله موساسورها و ایکتیوسورها.

سابقهٔ شناخت دایناسورها به قرن‌ها پیش باز می‌گردد، بدون این که لزوماً به این نام شناخته شوند و یا حتی درک درستی از آن‌ها بشود.

چینی‌ها آثار و استخوان‌های یافت شدهٔ آن‌ها را به اژدها نسبت می‌دادند، درحالی که اروپاییان آن‌ها را بقایای نفیلیم یا موجوداتی غول‌آسا که در طوفان بزرگ کشته شدند می‌دانستند.

ژرژ کوویه[پ ۹]، بیولوژیست فرانسوی، در سال ۱۸۰۸ مارمولک دریایی بزرگی را توصیف می‌کرد که موساسور نام دارد.

ایگوآنودون اولین گونه‌ای بود که در سال ۱۸۲۲ توسط زمین‌شناس انگلیسی گیدئون مانتل، که متوجه تشابهاتی میان فسیل‌های آن و ایگوانای امروزی شده بود، کشف شد. اولین مقالهٔ علمی دربارهٔ دایناسورها دو سال بعد توسط ویلیام باکلند[پ ۱۰]، استاد دانشگاه آکسفورد، و در رابطه با مگالوسور که فسیل آن به تازگی در نزدیکی آکسفورد کشف شده بود، منتشر گردید.

مطالعهٔ این جانداران به زودی مورد توجه همایش‌های علمی اروپایی و آمریکایی گردید، و در سال ۱۸۴۲، دیرین‌شناس انگلیسی، ریچارد اوون واژهٔ دایناسور را اختراع کرد. او مشاهده کرد که در میان بقایای دایناسورهایی که تا آن زمان کشف شده بودند تشابهاتی وجود دارد، به همین دلیل تصمیم گرفت رده‌بندی جدیدی تهیه کند. او با کمک همسر ملکه ویکتوریا موزهٔ تاریخ طبیعی لندن را به وجود آورد تا کلکسیون ملی فسیل‌ها و بقایای دایناسورها را به نمایش بگذارد.

یکی از اولین دایناسورهایی که در آمریکا کشف شد هادروسوروس فولکی[پ ۱۱] بود که در سال ۱۸۵۸ در نیوجرسی کشف شد. این اکتشاف بسیار مهم بود، چرا که این اولین اسکلتی بود که تقریباً به طور کامل پیدا شده بود، و در ضمن نشان می‌داد که این جانور بدون شک دوپا بوده‌است. تا این زمان دانشمندان فکر می‌کردند که دایناسورها همچون مارمولکها بر روی چهار پای خود راه می‌روند.

این اکتشاف ابتدای دورهٔ شکار سنگواره دایناسورها در آمریکا بود، به طوری که رقابت شدید میان ادوارد درینکر کوپ و چارلز مارش به جنگ استخوان معروف شد. این درگیری تقریباً ۳۰ سال، تا ۱۸۷۹، سال مرگ کوپ (که تمام دارایی خود را در این راه خرج کرده بود) انجامید. به این ترتیب مارش که تحت حمایت مالی سازمان زمین‌شناسی ایالات متحده آمر

دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:3 ::  نويسنده : ARASH REZAEI       

آفتابپَرَست یکی از خزندگان است از خانوادهٔ آفتاب‌پرستان و یکی از معروف‌ترین انواع خزنده به‌شمار می‌آید. طول بدن آن‌ها از ۲٫۵ سانتی‌متر تا ۷۹ سانتی‌متر متغیر است.

شايد يکي از جالبترين رفتارها در دنياي جانوران قابليت تغيير رنگ خزندگان به خصوص آفتاب پرست ها باشد. قابليتي که آنها را از بقيه موجودات متمايز کرده و جايگاه ويژه اي نيز به آنها نيزد انسان ها بخشيده است. درست است که آفتاب پرست ها در بين جانوران به دليل قدرت تغيير نگ از شهرت خاصي برخورداند اما بدنيست بدانيد که اين توانايي در بسياري از خزندگان شگفت انگيز مناطق حاره يا تروپيکال وجود دارد که البته کارشناسان مي گويند: «استتار تنها نيمي از خصوصيات استثنايي خزندگان مناطق حاره است . آنها موجودات بسيار توانمندي هستند.



کريستوفرراکسورتي عضو موزه تاريخ طبيعي نيويورک درباره تغيير رنگ در جانوران مي گويد: «رنگ آميزي در حيوانات در واقع نوعي برقراري ارتباط و ارسال پيام است.» راکسورتي کاشف يکي از بزرگترين گونه هاي آفتاب پرست هاست . البته او گونه هاي جديد زيادي را تاکنون به ثبت رسانده است. او در حال حاضر، سخت مشغول حفاظت از زيستگاه آفتاب پرست ها در ماداگاسکار است. حتي بخشي از تحقيقات راکسورتي اختصاصاً بر روي ارتباط خزندگان با يکديگر از طريق رنگشان بوده است. رد طي اين تحقيقات او فهميده است که تغيير نرگ در خزندگان، اغلب براي حفظ قلمرو و جفت يابي به کار مي رود. مثلاً نرها با تغيير نرگ و درخشان کردن بدنشان سعي در جلب توجه ماده ها دارند. در واقع آنها با اين کار خيلي بهتر و بيشتر به چشم مي آيند و در نتيجه راحت تر مي توانند ماده مورد نظرشان را جلب کنند.
او مي گويد: « ماده ها وقتي خال هاي قرمزشان را تاريک و روشن مي کنند منظورشان مخالف با نرها و يا حتي اعلام عدم آمادگي براي جفت گيري است. و در صورتي که نر به اين مسئله توجه نکند ممکن است درگيري هاي سختي بين آنها به وقوع بپيوندد.»
در واقع توانايي غيرمعمول آفتاب پرست ها در تغيير رنگشان به آنها اين امکان را داده که بسيار مورد توجه واقع شوند و آدم ها که معمولاً در پي چيزهاي غيرعادي هستند از طرفداران پروپا قرص شان باشند.
کريس اندرسون يکي از دانشجويان در شرف فارغ التحصيلي از کالج که تحقيقات زيادي بر روي آفتاب پرست ها انجام داده مي گويد: « آفتاب پرست ها انصفاً سلطان هاي استتار هستند. اما بر خلاف تصور مردم تغيير رنگ آنها به دليل قرار گرفتن در محيطي با رنگ ديگر و تنها هدفشان استتار با طبيعت اطرافشان نيست. بلکه تغيير رنگ در آفتاب پرست ها در واقع يکي واکنش عصبي و نشانه وارد شدن استرس به آنها است. »
مکانيز تغيير رنگ
بر طبق يافته هاي اندرسون، قدرت تغيير رنگ آفتاب پرست ها به وسيله سلول هاي خاصي انجام مي شود که به آنها کروماتوفورس مي گويند. اين سلول ها دقيقاً در قسمت زيرين لايه هاي پوستي آفتاب پرست ها قرار دارند. اين سلول ها خود از بخشهاي مختلفي با انواع پيگمان ها تشکيل شده اند. اما چرا لايه ها؛ خزندگان داراي سه لايه از کروماتوفرها هستند. لايه تحتاني ملانوفر نام دارد که حاوي پيگمان ها سياه است. فضاهاي بين سلولي به اين پيگمن ها اجازه حرکت داده و آنها به راه مي افتند.
اين پيگمان ها با اثر بر لايه بالايي باعث تغيير رنگ آن مي شوند. اين لايه که در واقع همان لايه مياني است گرانوفورس ناميده مي شد. اين لايه رنگ آبي دارد. لايه بالايي هم به زانتوروفورس معروف است پيگمان هاي زرد و قرمز را در بر مي گيرد.
اندرسون معنقد است حرکات محيط اطراف باعث تغيير رنگ در پوست آفتاب پرست ها مي شود او مي گويد: « نقطه آغاز اين تغيير يک تحريک عصبي است که پيگمان ها را به حرکت در مي آورد. در واقع اين اتفاق يک مکانيزم کنترل عصلي است.»
او اضافه مي کند: « اما تغيير رنگ آفتاب پرست ها کاملاً آگاهانه و ارادي است. بنابراين تغييرات در رنگ آفتاب پرست ها يک سوال گسترده ونسبتاً عميق است.»
و البته به اين مسئله هک قدرت انجام اين قبيل اعمال يک ويژگي است که در طي يک عمليات انتخاب طبيعي انجام مي شود کاملاً مشکوک است.
آفتاب پرست ها و محيط پيرامون
راکسورتي، رفتار شناس موزه تاريخ طبيعي آمريکا مي گويد: « پي بردن به اين مسئله که آفتاب پرست ها چطور و چه موقع تغيير رنگ مي دهند موضوعي است که محققان از دهه 1960 به نوعي در پي کشف آن هستند تغيير رنگ خزندگان به شکلي بسيار سريع که در زمان برخورد آن ها با يکديگر در کمتر از 20 ثانيه به وقوع مي پيوندد بسيار شگفت انگيز است.» او اضافه مي کند: « اگر چه اين تغييرات، نقش بسيار مهم را در پنهان شدن يا آميختن آنها با محيط اطرافشان ايفا مي کند ولي اين اتفاق بيشتر وقت ها به منظور شناسايي دشمن به وقوع مي پيوندد.»
راکسورتي در يکي از برنامه هاي راديويي به نام نبض زمين مي گويد: « بهترين زمان براي پيدا کردن آفتاب پرست ها شب هنگام است . جون رنگ آنها در شب مي پرد و در نور فلش به راحتي نوراني مي شوند.» وقتي مجري برنامه از او مي پرسد خزندگا نچرا در شب بي رنگ مي شوند او مي گويد: « ما مطمئن نيستيم اما به نظر مي رسد با بسته بودن چشم آنها ارتباط داشته باشد.»

 



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خزندگان و آدرس arshi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 7619
تعداد مطالب : 15
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

سرویس چت روم
لینک باکس
خزندگان
خزندگان و خصوصیات آنها
توضیح های مختصر وطولانی راجع به خزنده ی مورد علاقه ی شما
بیاید به من یه خزنده بگید
خوشتون اومد؟
دانلود بازی
دانلود بازی برای هر کنسولی
بازی مورد علاقه ی شما
هر بازی که بخواین
برای هر کنسولی